کلانشهر همسایه

اول:بردن نفت در آبادان تلافی باخت بازی رفت و البته رسیدن به سه امتیازی دنیزلی بود، مهار فونیکه سی حتی با وجود زدن یک گل و شکستن رکورد حسنی صفت کار ساده ای نبود. با اینکه نبود اولادی در نیم فصل دوم کمتر به چشم آمده است و نزهتی و دغاغله و رافخایی و گاهی حیدری توانسته اند قفل دروازه ی حریفان را باز کنند ولی نبود پژمان دونده با تعصب و جنگنده هنوز در تیم احساس می شود، رجب زاده و یوسف زاده و همرنگ هر کدام برای هافبک وسط بودن فاکتورهایی را کم دارند که با آمدن احتمالی پژمان می توان هر یک از آنها را آزاد کرد و به عنوان هافبک نفوذی و ... گمارد.

دوم: کلانشهر همسایه چند روزی است در حال تولد دوباره است، پس از عابدینی و هدایت دینورزاده و قاسم پور و تارتار حالا نوبت به عابر بانک همیشه ناکام فوتبال ایران، هدایتی است تا شانسش را در این شهر امتحان کند(پس از شهرداری و صنایع شیر ایران و گروه صنعتی داماش). نفراتی که داماش دارد و هزینه ای که صرف خرید آنها شده قرار بود با ترانسفر و آسیایی شدن و ... جبران شود. هیچوقت یادم نمی رود با رفتن استیلی و چراغ سبز رویانیان برای خرید بازیکنان جدید مهدوی کیا و زنید پور و حتی تا حدودی نظیف کار و غلامی با مصاحبه و دلایلی خواستار پیوستن به قرمزهای پایتخت و جدایی از داماش برای پیشرفت شدند و فقط اصرار هواداران پرسپولیس سبب شد دنیزلی به مهدوی کیا برای یک نیم فصل روی خوش نشان دهد و خیلی سریع ورق برگشت و مصاحبه ها و علایق تکذیب شد و علی ماند و حوضش. به اینها تمرین نکردن محمدی با تیم و مدیر فنی شدن عابدینی و حمایت قاطع او از تارتاری که تحت شدید ترین انتقادهاست را اضافه کنید.

سوم: تاریخ همیشه بهترین گواه برای تایید یا تکذیب یک ادعا است، دست نشان، کریمی و حالا قاسم پور روزگاری القابی را در رشت به عنوان ناجی در این تیم گرفتند و در فاصله ی یک یا دو سال به بدترین وجه ممکن در تقابل با آنها قرار گرفتند، دست نشان که قبل از امپراطور شدن با شهرداری بندرعباس درگیری لفظی و مطبوعاتی با پگاهی ها داشت، فصل بعد در لیگ یک با نساجی درگیری شدیدی با رشتی ها در قایمشهر دشت، فیروز کریمی هم پس از اخراج شدن از این تیم اخیرا در بازی یک چهارم نهایی با شاهین پول پرست و ... خوانده شد و ... جالب اینکه هر دوی این مربیان در سالهای اخیر منشوری و ممنوع الفعالیت در لیگ برتر شدند. بزودی قاسم پور هم با تیم جدیدش شاهین به رشت میاید و ... چه شود!!!

میهمان قعر نشین ها

مساوی به تیمی که 3 هفته است به هیچ حریفی نه نگفته واقعا هنر می خواست، سپاسی تیم صدر جدول را می برد و ما به تیمی با کلی حاشیه و اولتیماتوم  امتیاز می دهیم،  بازی با میدانداری ملوان آغاز شد که قابل پیشبینی بود چند موقعین نصفه و نیمه و خود خواهی پویا در پاس دادن بهترین ها را بر باد داد و توپی که به تیر ما خورد و... 

در نیمه ی دوم هم روال همان بود خطای مسلم نوری روی پویا باز هم از دید داوری که هفته ی قبل بزرگترین اشتباه هفته را مرتکب شده بود پنهان ماند، این 3 امتیاز خیلی لازم بود و می شد تا دو پله صعود داشت، مهران جعفری مدتهاست در فرم بازی نیست و موقعیتی که از دست داده شد نتیجه ی همین نیمکت نشینی هاست. 

چشمم از بازی مقابل ذوب آهن آب نمی خورد آنها با این برد مقابل فولاد احیا شده اند و مدتهاست به یاد ندارم در اصفهان نتیجه گرفته باشیم.

التیام غمها

 

روزی که با 4 گل مس سرچشمه را در یک بازی یکطرفه شکست دادیم هیچکس فکرش را نمی کرد ما در پایان نیم فصل همسایه ی همین مس با اختلاف 2-3 امتیاز باشیم، ما نیم فصل سختی را پشت سر  گذاشتیم باخت تاریخی ه داماش و به فاصله ی چند روز باخت و حذف از جام حذفی توسط تیمی لیگ یکی و پر از مشکل و حاشیه، مشکلات باعث شد تماشاگران کمتر از 2000 نفر شوند و تیم بی انگیزه و بی روحیه تر از همیشه کار کند، بی پولی کمر تیم را خم کرده بود و تعطیلات نیم فصل فرصتی برای احیای تیم البته بدون پول بود، با دو برد متوالی به شکل موقت از مهلکه ی سقوط فرار کردیم و با برد فردا می توانیم به خیلی ها ثابت کنیم ملوان  هنوز قوی سپید گذشته است که اصالت دارد و مثل تازه به دوران رسیده های پولدار نیست که بازیکنانش در نیم فصل به عشق پرسپولیسی شدن به هر در و التماسی بزنند و مصاحبه جدایی و خداحافظی سر دهند و وقتی با نع بزرگ دنیزلی مواجه شوند، همه چیز را تکذیب کنند. 

شرفی و مس با وجود نتایج مفتضحانه ، هر از گاهی کارهای بزرگی کرده اند متوقف کردن تراکتور و پرسپولیس از آن جمله است.امیدوارم ما جزو خاطره ی خوب کرمانی ها نباشیم.  

زندگی خیلی سخت شده و گرانی و بی پولی و ... همه را نگران کرده دل خوشی ما هم ملوان است که بخشی از این نگرانی را الیام می دهد.