یاد ایام

این روزها تیتر خبرها به رفتار شیث رضایی و نصرتی و کمی فحاشی تماشاگران رشتی در طول 90 دقیقه به مازیار بود. در این مورد خیلی حرف دارم ولی نمی دانم چرا حافظه ام برخی چیزها را خیلی خوب ثبت می کند. سه سال پیش زمانی که داماش با دست نشان در اوج بود و ملوان بواسطه  ی برف بی سابقه بی زمین و تمرین از همه تیمها یکی دو گلی می خورد، رقابت سختی بین ملوان و داماش و نفت و پیام برای نیفتادن بود. دوربین خبر ساز حاشیه های بازی داماش و سایپا در سردار جنگل را نشان می داد و جلال حسینی سیبل تمام توهین ها و ... بود و آب از آب تکان نخورد. سوشا مکانی با پاس همدان در رشت فحش شنید در حالیکه رزومه بازی مکانی در انزلی فقط به نوجوانان استقلال انزلی بر می گردد و از جوانی در تیمهای تهرانی و غیر گیلانی بازی کرده و مدیر عامل وقت همدان تنها گناه مکانی را انزلی چی بودن او نام برد. نمی دانم آن روز هم حسینی و مکانی جز تلاش برای موفقیت تیمشان کاری کرده بودند یا نه مثل مازیار زارع امروز محکوم به تحریک تماشاگران هنگام گرم کردن هستند. در این میان آرتین زهرابی بعد از مدتها به یاد وطن قلم به محکومیت زارع در روزنامه متبوعش می زند تا جنجال اینترنتی بین طرفیبن افزایش یابد. آرتین را در البرز و نود و خبر ورزشی می شناسم و اتفاقا کمترین نگارش ها و تحلیل ها را در مورد فوتبال گیلان نوشته است(من که ایگنونه دیده ام)، بعد از نایب قهرمانی در جام حذفی و برخوردهایی که در استادیوم با ما شد و حدس و گمان تبانی و هدر دادن توپ در داخل محوطه ی جریمه توسط اولادی و ... نمی دانم چرا خبری از آرتین و گیلان پرستیش نشد، نمی دانم او که اینقدر دم از سیروس و انتقاد از مازیار می گشاید، آن روز خاکستری کجا بود. او هم مثل همه در تعریف و تمجید از دایی و پرسپولیس و فتح دومین جام حذفی محو شد.  

آقای زهرابی اگر شما مدنهاست به استادوم انزلی نیامده ای(مگر در بازی مقابل سرخابی ها) گناهی متوجه ما نیست که ما هنوز مازیار را با وجود بعضی انتظارات اسطوره ی انزلی می دانیم.

باخت به زرد طلایی یا طلای زرد؟

باختن به سپاهان با ان همه بازیکن و تجربه و مال و منال و افتخار قابل پیش بینی بود، شاید اگر بازی را با دو یا سه گل می باختیم، پذیرش این شکست راحت تر از گل خوردن روی اشتباه فاحش مدافع خودی و دقیقه ی92 بود. انتقادهای زیادی از فرهاد شده بود، اما مصاحبه ی مطبوعاتی بعد ار بازی نشان داد فرهاد مدتهاست تمرکز لازم  را برای هدایت ملوان ندارد، نمی دانم چرا ولی فکر می کنم با تزریق بخشی از مطالبات می توان در این 21 روز تیم را به روند صعودی بازگرداند. سچاسی هم مثل ما از نظر فنی وضع چندان مسائدی ندارد و یک ملوان آماده می تواند، بعد از مدتها 3 امتیاز بگیرد.نوسان بازی جراحکار خیلی مشهود است، قبلا هم جایی نوشتم او در حمله و کارهای هجومی موفق تر از کارهای دفاعی است. 3 گلی که جراح کار به مس و استقلال و سپاهان زد مانند مدافعان بزرگ در حمله ، مدافعانی مثل عقیلی و چند گل اخیری که برای تیم ملی زده ولی در کارهای دفاعی مخصوصا دفع توپ و .... جلال خیلی بگیر و نگیر دارد و شاید هنوز در حال و هواب بازی چند ده دقیقه ای در اصفهان و ذوب آهن است، سعید در سایپای مایلی کهن جزو بازیبکنان فیکس و تاثیر گزار بود ولی در ملوان حتی به اندازه نصف توانایی سه سال پیشش هم موثر نیست و اما حسنی صفت، علی در کل دورانی که در ملوان بوده کم حاشیه و تاثیر گزار بود، پنالتی که از مهدوی در انزلی گرفت و نمایش کم نظیر در نیمه نهایی جام حذفی پارسال و ... اما از ابتدای این فصل گلهایی که علی خورده مرا یاد گلهایی می خورد که غلامپور در دوره ی پروین و بعد از آن به شکل عجیب و غریبی می خورد. نمی دانم چرا و قطعا بی ارتباط با مسائل مالی نیست.  

 

این باخت دردناک و ناراحت کننده است، اما نه ناراحت کننده تر از وضعیتی که به برد قاطع امیدوار باشی و ستاره های غیر بومی تیمت را آنقدر باد کنی و ناگهان جلوی چشمت بترکند. رحیمی و مهدوی کیا عامل اصلی باخت داماش بودند، غلامرضا رضایی در نیمه ی دوم  تبدیل به یک هافبک راست شده بود که تمام مدت در حال رفت و آمد بود و گل ساخت و موقعیت خلق کرد. مهدوی کیا هم با آن اشتباه فاحش عامل باخت و ... ، وقتی به صفحات طرفداران داماش می روم، تفاوت حمایت و انتقاد بعد از یک باخت را می بینم.قاسم پور بعد از 3 برد و فقط یک باخت امروز ترسو در تعویض و بی تدبیر در نیمه ی مربیان می شود، ولی  انتقاد از فرهاد بعد ار چند باخت با این همه مشکل اصلا قابل قیاس نیست.

به امید احیای ملوان ما در تعطیلات لیگ برد قاطع بر سپاسی

 

گامهای لرزان و شروع دوباره ی من

امروز که این مطالب را می نویسم ما به ابومسلم هم باخته ایم و مثل خیلی از تیمهای دیگر لیگ برتری از این جام کنار رفته ایم. باخت به تیمی که در رده ی نازلی در رده بندی لیگ یک قرار دارد سخت و غیر قابل باور است ولی فکر می کنم  حدف تراکتور و سایپا و راه آهن و صعود سخت پرسپولیس مقابل تیم لیگ یکی همه و همه نشان دهنده ی انگیزه ی لیگ یکی ها است. ما در دو سال قبل هم در بوشهر با دو گل مغلوب ایرانجوان شدیم و از این جام کنار رفتیم. باخت به داماش خیلی از مشکلات و گله ها را رو کرد.بازیکنان از بی پولی و وضع معیشتی و ما تماشاگران از نتایج تیم و باختهای پیاپی به حریفان در خانه و خارج از خانه. فرهاد با رسیدن به فینال جام حذفی در اوایل امسال آن هم بعد از سالها نامش را به عنوان یکی دیگر از مربیان بومی بر سر زبانها انداخت و با باخت به داماش تنها انزلی چی لقب گرفت که در لیگ برتر به رشتی ها باخت. رفان بازیکنان با تجربه ی ما مثل پژمان و هادی در کنار جدا شدن دو بازیکن سرباز که خیلی برای ما مفید بودند باعث شد جذب جلال چندان مفید نباشد. اولادی پارسال بهترین دوره ی فوتبالی را پشت سر می گذاشت و به قول فردوسی پور؛ توپ را نمی شد از او گرفت. قبول دارم دست فرهاد در بستن تیم گیرند خالی شده و رستمی و عزیزی و معبودی و آهی و خسروی تا سالها نمی توانند جای پژمان و هادی و اولادی را ولی باید به هر حال از جایی شروع کرد. تا آنجا که به یاد دارم در چند ماه اخیر ما با سه مهاجم بازی کردیم یعنی در تمام بازیها سیاست کادر فنی حمله بوده و هدف کسب سه امتیاز، اما به عینه در چند بازی دیدیم که اصلا همین 3 مهاجم هم برنامه ی خاصی برای حمله نداشتند. در همین بازی با داماش دغاغله اصلا در طول بازی کار مفیدی کرد؟ پویا و جلال بارها به محوطه جریمه رسیدند ولی دغاغله اصلا در بازی محو شده بود. بازی با شهرداری و استقلال و داماش روی سه کرنر گل خوردیم و بازیکنی که گل را زد کاملا بی یار مستقیم بود. جراحکار فیزیک بسیار مناسبی دارد و حرکت پا به توپ مسلط تری نسبت به خیلی از مدافعین وسط دارد ولی برعکس خیلی ها تا به امروز در کارهای رو به دروازه حریف موفق تر عمل کرده است.صرف نظر از اینکه بازیکنی مثل حسینی در تراکتور با آوراژ قد پایین تر 5 گل در رشت و تهران و اصفهان به حریفان زده است. راستش بازی آینده با سپاهان است تیمی که بعد از رفتن لوکا برد خوبی مقابل تراکتور کسب کرده ولی مقابل راه آهن قعر نشین مساوی کرده و در جام حذفی هم کنار رفته است. امیدوارم این بار سراغ 3-3-4 نرویم و برای یک امتیاز به زمین برویم، روحیه ی این تیم اینقدر شکننده شده که در صورت گل خوردن در دقایق ابتدایی ممکنه نتیجه خیلی بدی رقم بخورد. به امید امتیاز گرفتن در اصفهان. ما در آخرین بازی لیگ به تیمی باختیم که بخش عمده ای از پولشان را نقد در پای قرار داد گرفتند، همین تیم با پیشنهاد 900 ملیونی بنگر در شک و تردید بله و نه بود.غلامی و مهدوی کیا و زنید پور در استیل آدین آنقدر گرفته اند که شاید حالا حالا ها صدایشان بابت چند صد ملیون قرار دادشان بلند نشود. در جایی نوشتم و باز تاکید می کنم" بازی با داماش بازی شاهزاده و گدا بود"، همه دیدند استقلال در شبی که دو ملیارد به حسابش واریز شد، چقدر راحت ذوب آهن بی پول را شکست داد.  پس پول مهم است و حلال مشکلات با اینکه همه چیز نیست .