بازی با صدر نشین

ممکنه برای نوشتن بازی مقابل استقلال خیلی زود باشه ولی به هر حال عید پیش رو قرار داره و ممکنه نشه در مورد این بازی نوشت. البته استقلال 28 اسفند با حریف اماراتی در آزادی بازی اره و اگر ببره تمام چیزهایی که بعد از باخت در ریاض اختلاف و افت روحی نامیده شده از بین می رود و ...

قطعا" نبود اکبرپور و قربانی خیلی مهمه. این دو نفر در چند سال اخیر خیلی موی دماغ ما شده اند و بارها دروازه ما رو باز کرده اند.

امروز در یک متن ملتمسانه در سایت ممی از او خواستم برای برهانی فکری کند. متاسفانه تمام گلزنهای تیمهای حریف مقابل ما گل زدند و نتوانستیم با وجود اسم و رسم دار بودن آنها و ... جلوی گلزنی آنها را بگیریم.

نگران خیلی چیزها هستم: مدتهاست استقلال را نبرده ایم حالا که بازی در آزادی است قطعا" مشکل بسیاری داریم.

مسعود بد روزهایی را تجربه می کند به این باور رسیده ام که اگر در دو بازی بعدی هم گلهای مشابه بازی قبل بخورد تبدیل به غلامپوری می شود که تا پایان دوره بازیگری نتونست به فرم قبل از مقدماتی جام جهانی 94 برگردد. مسعود در خروج ها بی نظیر بود پنالتی گیر و شوتگیر بود در همین بازی رفت با استقلال فقط بواسطه عدم دید و اشتباه محرز مدافعان گل خورد ولی این روزها دو ضرب گیر شده در مشت کردن با جمع کردن توپ دو دل عمل می کند و ... هادی واقعا" با روزهای اوج پارسال فاصله گرفته، اشتباه بازی با داماش در حالیکه می شد آن توپ را به سادگی برتی مهاجمین، بلند ارسال کند هر کسی را نگران می کند. بدون تعارف اگر در 15 یا 20 دقیقه اول بازی با استقلال گل بخوریم باید نگران شکستی تلخ و شاید فاجعه آمیز باشیم.

فکر می کنم استفاده از بابک به عنوان یار گیر من تو من برهانی بد ایده ای نباشد بابک از همه مدافعین ما(جز رمضانی که برای کارهای هجومی نیازش داریم و نباید حیف شود) بیشتر است از نظر قد و فیزیک هم چیزی از برهانی کم ندارد. اما مجیدی که مطمئنا" به جای اکبرپور مهاجم خواهد بود، مجیدی خیلی علاقه دارد در محوطه هر جوری شده یک پنالتی بگیرد که با دفاع منطقی و آفساید گیری میشه او را هم ناکام کرد. اگر سعید بخشیده شود می توان روی برد تکنیکی میانه میدان حساب کرد. جان واریو و جباری هر دو شوتزن(فنی زن و نه پر قدرت)هستند. دسوزا باید در مقابل کاظمی برنده باشد .می دانم گفتن این حرفها ساده است و استقفلال با حمایت حداقل 60000 نفر خطر ناک تر از همیشه خواهد بود.

جلال به تیم ملی دعوت شده امیدوارم باز هم روحیه رفته اش را بدست بیاورد. او همیشه خطرناک بوده در این بازی فکر کنم نزهتی را همان 20 دقیقه پایانی بیاوریم کافی باشد.

پاس همدان مقابل استقلال روی یک سانتر حیدری مغلوب شد، نفوذهای او خیلی خطرناک است و سانترهای پیچ دارش بلای خیلی تیمها شده، امیدوارم علی رمضانی روی فرم باشد و ....

به امید شگفتی سازی در آزادی 14 فروردین 88.

انتظار

4/5 روزی می شود که از داربی گیلان سپری شده و نفوذ مرکز نشینان استان در انتشار خبر حاشیه های بازی به ضرر ملوان بی داد می کند. بعد از روز نامه های پنچ شنبه و امروز، دقایقی پیش اخبار20:30 شبکه دو هم جو استادیوم انزلی را در بازی چهارشنبه را مثل همیشه توصیف کرد و با پخش گوشه ای از شعارها و قطع قسمت خاص آنها مته به خشخاش گذاشت ولی در تعجب هستم چرا هیچکس در بازی رفت به فکر این فرهنگ سازیها و ای وای و ای کاش ها نبود. وقتی می گویند مرکز هر استان سهم عمده ای در مسائل سیاسی و فرهنگی و اجتماعی آن استان دارد اینجا به باور 100% می رسد.

گفتن این مسائل چندان خوب نیست ولی امروز در برخی روزنامه ها از فرماندهی نیروی انتظامی رشت که شخصا" در استادیوم انزلی حاضر شده بود، تشکر کرده بودند، حال سوال این است نبود ایشان در بازی رفت و مسائل پیش آمده ناشی از بی فکری و بی مسئولیتی و بی کفایتی مسئولین بوده است؟ روز به روز تبعیض بیشتر می شود و ...

اما در مورد ملوان؛ حالا که لیگ برای سومین بار دچار وقفه بلند مدت شده نوشتن و گفتن برخی نکات انتقادی(ولو تند)خیلی به ضرر تیم نیست :

بعد از 3 بازی طوفانی مقابل برق و پرسپولیس و فولاد و رها شدن تقریبی از جمع قعر نشینها ملوان به تیمی با بازی احساسی بدل شد که در انزلی به علت انتظار بالای تماشاگران و فشار آنها که خواستار پیروزی بودند به بازی تهاجمی و احساسی روی بیاورد که در بازی با سپاهان و پیکان بوضوح پس از 10 نفره شدن قابل لمس بود. باخت فاحش به پیام و صبا در خارج از خانه نشان از این داشت که ملوان میل به پیروزی اوایل نیم فصل را از دست داده و...

استقلال اهواز در همدان 5 گل دریافت کرد ولی ملوان ما با یک گل(با وجود حمله فراوان) راضی به رختکن رفت، بازی با پاس همه چیز می رفت مثل یک تراژدی قدیمی به تساوی کشیده شود ولی حرکت انفرادی و خاص نزهتی نجاتمان داد و ...

با وجود این نتایج مختلف و پایین بالا شدن یک تیم در نتیجه گیری به نظر من ممی این روزها و روز بازی با داماش وظایف قابل توجه تری داشت. قهر کردن از نیمکت و گوش و چشم داشتن به سکوهای تختی اصلا" برازنده یک مربی که تیمش بازی حساسی را برگزار می کند نیست.

در مورد بازی با استقلال بیشتر خواهم نوشت ولی همین قدر بگویم که با افت برخی بازیکنان شاخص تیم ترس و نگرانی از یک باخت سنگین روی دلم سنگینی می کند. آنها آن روز تشنه گل و نتیجه گرایی هستند در حالیکه مسعود دوران افت روحی بزرگی را سپری می کند، هادی و سالارزاده توپهای ساده ای را در محوطه خطر لو می دهند، جلال دیگر آن غزال گریز پای ملوان نیست و...فکر کنم مشغله ممی و حقوقی که می گیرد برای رسیدگی به وضعیت ملوان و پاسخگویی به ما هواداران است تا ایراد گرفتن از ورزشگاهی که سالها سکوی پرتاب ممی و ملوان امروز بوده است.

استقلال پیروز قزبانی که در دو سال قبل دو بار دروازه ما را گشوده و اکبر پور که گربه سیاه مابوده را به همراه نخواهد داشت پس می توان کمی دلگرم تر بود، گرچه مجیدی و پولادی و عباسفرد نفرات جانشینی هستند که از کنار نام آنها نمی توان ساده و بی خطر گذشت.

دربی بی خاصیت

باز هم تساوی و امتیاز از دست دادن مقابل یک تیم قعر جدولی دیگر. ملوان با یک ترکیب قابل پیش بینی به زمین آمد . بازی کاملا" تحت تاثیر برخورد بتازی رفت پگاهی ها با ملوان بود و دقیقا" مثل سال قبل بحث تلافی و رو کم کنی پیش آمد. نمی دانم چرا همیشه این جور وقتها کادر و تماشاگران و .. داماش اخلاق و خطر و نزاکت و ... را به یاد می آورند و یادشان نیست هوادارنشان چه بر سر هواداران ما در بازی رفت آورده اند.

بازی در 15 دقیقه اول با محک زدن تیمها شروع شد و دو شوت ابراهیمی و یوسفی در مقابل چند حمله نصفه و نیمه ملوان به اتمام رسید، کرنر رمضانی در اواخر نیمه اول می رفت مستقیم گل شود که نظر محمدی به بیرون مشت کرد و ...

افشاریان در چند مورد با مختاری مماشات کرد و دو بار به او تذکراتب از نوع قضاوتهای قهرمانی داد.آلوز در 10 دقیقه اول چند بار فضا سازی و سرزنی و توپ گیری کرد ولی آنها هم زور چندانی برای به گل رسیدن نداشتند.

گویا 4 گلی که استقلال اهواز در نیمه اول از پاس خورد قند در دل عبدی آب کرد، چون نیمه دوم داماش تاکتیک تیمی خاصی نداشت فقط با توپهای بلند از هر جای زمین قصد توپ رسانی به آلوز و چاوشی داشتند که با آفساید گیری بی اثر شد. از آنطرف داماش هم به آفساید گیری روی آورد و بازی در میانه میدان جریان داشت. شوت آلوز شوک مثبتی برای ایجاد حملات مختلفی شد که مهم ترین آن حرکت رافخایی در عمق دفاع داماش و واکنش نظر محمدی بود که با کف دست توپ را به کرنر زد ، کاشته رمضانی در نزدیکی خط دروازه برگشت داده شد سانتر رمضانی با ضربه سر حیدری داخل هجده قدم با اختلاف اندک به اوت رفت(گل نشدن آن توپ خیلی عجیب بود). اشتباه سالارزاده و هادی و غلامعلی زاد در دفع یک ت.وپ ساده منجر به شوت فنی ولی کم جان چاوشی شد که گرفتن آن برای هر دروازه بانی مشکل نیست از جلوی دستان غلامعلی زاد تبدیل به گلی شد که شائبه بو دار بودن بازی را برای بعضی ها تداعی کرد(چاوشی کم اثر ترین بازیکن داماش تا قبل از این گل بود که فقط یکبار توپ را از ژشت محوطه جریمه به آسمان فرستاد). حیدری خیلی سریع و در یک ریباند با خطا متوقف شد تا جلال با ضربه ای دقیق بازی را برابر کند.

برد پیام مقابل سایپا در کرج نشان از کار سخت داماش در روزهای آینده دارد. از ملوان خیلی بیشتر از این انتظار داشتیم نمیب دانم چرا حملات ما در ضربات آخر با بی تفاوتی و بی انگیزگی و بی دقتی به هدر می رود. حیدری مثل همیشه نبود، جلال با وجود تلاش فراوان و عبور چندین باره از خط دفاعی قدرتی داماش هنوز جلال همیشگی نشده و ...

مسعود غلامعلی زاد در خیلی از بازیها منجی و ستاره ما بود ولی روحیه او بدون دلیل خاصی از دست رفته و گل بد و غیر منتظره ای که امروز خورد ناکامی اخیرش را تکمیل کرد.امیدوارم تعطیلی یک ماه فرصت خوبی برای جبران و تجدید قوا باشد.

در مورد حاشیه ها و تناقض نویسی برخی هواداران داماش حرفها دارم که بزودی می نویسم.

غیر حرفه ای بودن آنها و احساساتی قضاوت کردن در مورد مسائل را بهشان ثابت خواهم کرد.