یک مرثیه کوتاه

ملوان من امروز هم باخت نه در جریان بازی ام و نه می دونم چطور خورده و با چه ترکیبی بازی کرده.راستش از این بحثهای فنی و مالی و ارگانی و ... خسته شده ام .خیلی دلم می خواست بعد ار برد فولاد مطلب بنویسم ولی دلم اصلا گواه خوبی نمی داد .می دونستم بازیهای بعدی خارج از خونه قطعا با باخت تموم میشه چون این تیم به باختن خارج از خونه عادت کرده.امروز فجر تیم سلطان رو برد.سابقه اونا چیه جز اینکه بزرگترین افتخارشون حضور در یک فینال حذفی هست غیر از اینه که اونا تو این 10 سالی که تیم شدن تازه عنوان جوان و بازیکن ساز رو دارن.چنان بازی کردن که تو 5 ضد حمله 4 گل زدن.ولی همین ملوان به راحتی 4 گل خورد و دو سه گل هم نخورد.برتری فجر فقط در دفاع با نفرات زیاد بود.به هر حال با برد امروز فجر و ابومسلم دو  درجه سقوط کردیم.تازه بازی دو هفته دیگه با استقلال از الان نگرانم کرده.می ترسم بدترین باخت تاریخ ملوان رقم بخوره جز اینکه صبا رو با اختلاف 3 گل ببریم و اونا از تیم شیرزاد با اختلاف دو گل ببازن.البته تاریخ تیم ما همیشه با اما اگر همراه بوده چه در لیگ یک و چه در لیگ حرفه ای.باختن به برق بحران زده هم هنر می خواست.نمی دونم چرا همه مربیهای ناکام مقابل ما عقده گشایی می کنن و حرفشون از خطر نجات می یابه.بعذ از ÷روین و کربکندی(که بعد از 4 باخت ما رو برد)حالا نوبت برادر برانکو رسیده که ناکامیهاش رو از بین ببره.فکر کنم  امسال بر خلاف سال قبل فقط باید به عدم سقوط دل خوش کرد.امیدوارم نظر ÷اک مثل این دو سه بازی که به صبا گل زده هفته بعد هم بتونه این کار رو بکنه.چون به این برد نیاز داریم چون می دونم مقابل استقلال خیلی اوضاع مشکله خیلی نگران نتیجه اون بازی هستم چون امسال اصلا نتیجه غیر مترقبه کسب نکردیم و اونجایی که قرار بوده ببازیم خوب باختیم.با تمام این باز هم از فردل کری می خونم و کل کل می کنم.چون هنوز فکر می کنم افتخارات قبلب ملوان من می تونه گردنم رو بالا و سینم و س÷ر نگهداره.