پشت به زین و ...

تساوی برای ما همیشه مخصوصا" در این چند بازی اخیر جنبه باخت و عدم موفقیت داشته، ولی تساوی امروز مثال معروف و مشهور " گهی زین به پشت و گهی پشت به زین" را برایم تداعی کرد.وقتی گزارشگر شبکه ورزش رادیو از پیروزی ابومسلم با دو گل در نیمه اول یاد کرد، زمین و زمان روی سرم خراب شد به این فکر می کردم که دفاع ما نه تنها در بازیهای اخیر و پیروزی بر حریف متزلزل عمل می کند بلکه در شرایط متعادل هم ضعیف عمل می کند.

ابومسلم با وجود مشکلات مالی و تغییر کادر فنی، همان تیمی هست که ذوب آهن را با 4 گل زمین گیر کرد و پرسپولیس قطبی را با درخشش بائو شکست داد، تساوی و جبران دو گل بربر آنها قابل تقدیر و کمتر از برد نیست. فکر می کنم آوردن حجازی به جای برگی زر دردی را از درد ابومسلم کم نمی کند، چون حجازی فقط حاشیه ها را بیشتر می کند و غر و لندهای همین چند روزه اینها را به خوبی نشان می دهد.

هادی امروز گل اول را زده است، هادی پارسال در مشهد یک گل 35 متری خیلی زیبا زد، نمی دانم در این بازی روی شوت گل زده است یا روی کرنر توانسته با ضربه سر گل بزند، امیدوارم هادی مثل چند بازی اول نیم فصل روی فرم بیاید و روی حمله هم عصای دست ممی شود.

اما جلال؛ که امروز( این روزها) چشم و چراغ ملوان شده و می توانم ادعا کنم، مثل مازیار روزهای اوج، ملوان را به حرکت در می آورد. وقتی گوینده رادیو گفت ملوان با گل رافخایی بازی را به تساوی کشانده است، گزارشگر ورزشگاه آزادی از صعود او به جمع 8 گله ها و ... سخن گفت. امیدوارم جلال بتواند روند رو به رشدش را در بازیهای مهم نیم فصل دوم مخصوصا" بازی با راه آهن ادامه دهد تا بتوانبم به میانه جدول برسیم و از شر قعر نشینی خلاص شویم.

امروز استقلال پیام بی انگیزه و بی تمرین و بی روحیه را با 5 گل شکست داد. قبول دارم که مهره های استقلال از نظر اسم و رسم و ... کاملا" سر تر از پیامی ها بودند ولی یادم می آید پیام در زمانی که شکل منسجم تری داشت و اینقدر نابسامان نبود، ما در انزلی با یک گل مغلوب آنها شدیم و حداقل 8 موقعیت مسلم را از درون محوطه جریمه و دروازه خالی را به هدر دادیم. شانس به چه می گویند؟ امروز پیام 4 بار خطرناک روی دروازه استقلال آمد که هر کدام به دلیلی گل نشد ولی در انزلی روی یک کاشته بی هدف و با گل به خودی هادی، مغلوب آنها شدیم و ...

بازی با راه آهن هم همین بلا سر ما آمد حملات دامنه دار ما با گل انتظاری باد هوا شد و پنالتی ما سوخت و ... امیدوارم در اکباتان همه چیز به نفع ما باشد، شانس و اشتباهات ناخواسته اوری و ... برد در اکباتان یعنی شروع برای یک ملوان جدید که روحیه آن با ملوان نیم فصل اول قابل مقایسه نیست.

مثل این روزها

مثل هفته قبل و قبل تر باز هم برد را در دقایق پایانی از دست دادیم. این درست که امروز پیام و ابومسلم و سایپا باختند و ما تا رده سیزدهم بالا آمدیم ولی دو هفته متوالی است فرصت برد را از دست می دهیم و باز هم هفته بعد باید اگر و امای برد و باخت تیمهای چهاردهم تا هفدهم را مرور کنیم و نگران باشیم.

ممی چند روی قبل دلیل تعویض شدن برد با تساوی را در سه بازی گذشته را خیلی محافظه کارانه و مرموز جواب دادقطعا" مسئول این بی تجربگی و عدم حفظ نتیجه من هستم و ..." این دقیقا" مثل همان جمله کلیشه ای است که مربیان  به تیم حریف بعد از بازی تبریک می گویند و لیاقت آنها را بیش از جایگاه فعلیشان در جدول می دانند.

فکر می کنم همان بلایی که زمستان پارسال بر سر ملوان آورد امسال بدون دلیل خاص و شاید به علت استرس ناشی از رفتن مازیار و نیک نظر و شکوه مطبوعات و طرفداران در مورد عدم یارگیری صحیح، در ملوان شکل گرفته است. روحیه بردن در این تیم به حداقل رسیده و با زدن گل برتری به تساوی و خوردن گل تساوی راضی می شوند.

پارسال را به یاد داریم که در روزهایی که محتاج امتیازات کامل بودیم با سه تیم قعر جدولی ذوب آهن و شیرین فراز و نفت در خانه به تساوی رسیدیم و نزدیک بود همین امتیازات از دست رفته کار دستمان دهد.

به هر حال این بازی هم با تساوی به اتمام رسید. این طور تساوی ها که در انتهای بازی و لحظات آخر برد را از دست می دهی، مثل باخت ناراحت کننده و حرص دهنده است.مطمئن هستم خیلی ها از عدم توفیق ملوان و تساوی های مفتی که به حریفان می دهد، شاد و خرسند می شوند ولی ای کاش بازیکنان کمی به خود بیایند و به خاطر هواداران، اینقدر بی روحیه برد را با تساوی عوض نکنندو به دشمنان انزلی و ملوان نشان دهند تفاوت ملوان به تیم چند هویت آنها از زمین تا آسمان است.

حیف شد و...

حیف شد؛ ای کاش فلان جور می شد؛ ای کاش گل را دیرتر می زدیم و ... این عبارات جملاتی هستند که در چند بازی اخیر در مورد نتیجه ملوان مقابل رقبا گفته ایم. صبا در این چند ساله در بازی مقابل ملوان من همیشه نان تبحر دروازه بانهایش را خورده از طباطبایی گرفته تا حاج اسبویی و پارسال تولیا، نمی دانم چرا در ملوان روحیه مقاومت و حفظ نتیجه ضعیف و کم اثر شده است. حتی در بازی با پگاه هم که بازی را بردیم نزدیک بود در دقایق پایانی کار دست خودمان بدهیم. بازی با استقلال عباسفرد که مدتها توپ را در بازی رسمی بزده بود از غفلت مدافعین و کندی مسعود در عکس العمل ناکارمان کرد، در بازی با مقاومت دو گل جلو افتادیم و بازی را با مساوی عوض کردیم تا سر مربی از نتیجه با وجود برتری با دو گل اظهار رضایت کند، در بازی با صبا بعد از زدن یک گل ،نقدر به حریف اجازه حمله مقابل هوداران خود را دادیم تا آن پنالتی باد آورده، بازی را مساوی کند. واقعا" خسته شدم انگار نه انگار تساوی خانگی بازی برگشتی مقابل تماشاگران حریف وهم دارد.برد امروز می توانست ما را تا یازدهم بالا بکشد(کما اینکه راه آهن این کار را با برد مقابل فولاد کرد و بالاتر از پاس همدان قرار گرفت).تساوی امروز ابومسلم و سایپا بهترین کمک بود تا با برد خود را از قافله دور کنیم ولی ... بازی شنبه با ذوب آهنی که اکنون صدر نشین لیگ است خیلی قابل حدس زدن و انتظار معجزه داشتن نیست. تمام هافبکهای آنها شوتزنهای پشت جریمه قهاری هستند که از کوچکترین روزنه ناشی از نفوذ یل نبود هافبک دفاعی استفاده می کنند. در مورد آن بازی بعدا" می نویسم . الان ممکنه مطلبی بنویسم که هم خود و هم دوستان را ناراحت کنم. 

 

 راستی یک نتیجه تاریخی دیگر برای شهر رشت و پگاه یا داماش رقم خورد، حالا تیم جوان بوده باشد یا نوجوان. به هر حال فکر کنم تیم اصلی داماش هم خیلی تاب و توان مقاومت مقابل استقلال را نداشت.گرچه طرفداران پگاه برد پارسال را ملاک برد امسال هم می دانند و...