شهر کورها


این قضیه دروازه بانی تیم ملی هم شده دردسر همیشگی البته این بار به علت پیروزی مهم ایران ضعف و اشتباه میرزا پور روی تک گل کره ایها کمتر به چشم امد.میرزا پور در بازی با کره در نیمه نهایی بازیهای اسیایی یک بازی عالی رو ارائه داد.بازی که در اون با مهار دو پنالتی حریف ما رو به فینال برد.ولی روزهای تلخی رو هم برای ما رقم زده.بازی با بحرین و اون افتضاحات و لیز خوردنها در زمین خشک بحرین رو به یاد بیارید.میرزا پور واقعا از نظر اندام و قد برازنده دروازه بانی ماست ولی انگار او هم مثل غلامپور دهه 70 ضعفهای روحی و غیر فنی داره که با هیچ تمرین و مربی قابل حل نیست.نمی دانم میرزا پور در زمان بلازویچ چرا به تیم ملی دعوت شد.فولاد اون سال واقعا جوان و کم تجربه بود و دروازه بانهای اماده ای هم بودند که دعوت نشدند.انگار فیکس بودن زیادی خیال ابراهیم عزیز رو راحت کرده که حالا حالاها دروازه بان اول ماست.

البته نفرات ذخیره ما در پست دروازه بانی الان اصلا شرایط خوبی ندارند.رحمتی که کلا از فرم سال گذشته خارج شده وامسال دنبال تیم جدیدست و احمدی هم واقعا بی تجربه و میدان ندیده.هر چقدر می گردم کسی را پیدا نمی کنم که بتونه در این پست جایگزین نفرات کنونی باشه چون نه برومند و نه فنایی و نه بابایی و .... امادگی و صلاحیت دعوت به تیم ملی رو ندارند.و گویا راست می گند که در شهر کورها یک چشم پادشاهست.

داستان دو گل پگاه به سایپا داغ دلم رو تازه کرد نه برای ناکامی مجدد مایلی کهن و نه برای رهایی جهانپور از بحران.نامهایی در پگاه دیدم که سالها بازیکن ملوان بودند و در اونجا بد کار نکردند ولی به هر علتی(مالی یا فنی)به جاهای دیگری رفتند تا خیال مخالفان راحت بشه.حرف من ملوان و نه پگاه

از همه جا

این هم پرونده بازی با طوفان زرد طوفان زردی که الان بیش از همه چیز درگیر مسائل سیاسیش .برانکو یک پیروزی دیگر در پرونده اش درج کرد.واقعا کم لطفی اگه از این پیروزی راضی نباشیم ولی همه امروز دیدند که تیم ما با حریفی بازی کرد که شاید الان در حد ضعیف ترین تیمهای اسیاست.راستش باید قبول کرد که تا الان شانس با برانکو یار بوده شاید فقط در بازی با لبنان اون هم در بیروت(اگر تشریفاتی نشه)میشه عیار کار برانکو رو فهمید.در این بازی که بازی 59 علی کریمی بود به این فکر افتادم که شاید کریمی تا به سن و سال دایی برسه بتونه رکورد شکنی کنه چون دایی در سن کنونی کریمی تازه اولین حضورهایش را در تیم ملی می گذروند.

خوب باز هم پرسپولیس های سابق به تیمشون حمله روحی کردن.در استانه بازی با پاس پرسپولیسیها علاوه بر مشکلات فنی(که از هفته سوم رو شده)مشکل بی پولی هم دارن.رهبری فر و ابوالقاسم پور با حمله به مدیریت و کادر فنی پرسپولیس باز هم نشون دادن که چه نفرتی از تیم سابقشون دارن.هاشمی نسب فعلا ساکته ولی جدال او با دایی در نوع خودش جالب باید باشه.این باقریان هم نیومده تهدید کرده که منتقدان فعلی رو به دادگاه می کشونه.واقعا پرسپولیس کنونی شده عین حموم خزونه ای با کلی چرک و ...که ازش جدا نمی شن.مشکلات مالی و تحمیل بازیکن و بی پروینی و... همه مثل بیماری از هر طرف اونها رو احاطه کرده اند.گرچه با برد مقابل پاس نیمی از مشکلاتشون حل میشه.

sasa
ملوان هم بعد از دو باخت و یک مساوی حذف شد.اصلا قهرمانیشون هم یک ذره شادم نمی کرد فقط به لیگ اینده فکر می کنم.البته شاهنامه اخرش خوشه.

داستان طباطبایی با استقلال هم قدیمی شده ولی وقتی زحمات هادی رو در استقلال می بینم متوجه می شم که پارتی تو فوتبال هم هست.شاید قلعه نوعی برای مخالفت با ایده های پورحیدری و خود نمایی دست به کنار گذاشتن هادی زده.هادی رو از قدیمها می شناسم اون وقت که با سن زیر 20 سال با استقلال رشت به انزلی میومد تا وقتی در پاس و بهمن بی سر و صدا کار می کرد.گریه هایش در روز فوت سیروس و در مقابل دوربین شبکه باران همه رو متاثر کرد.ولی حالا .....

شکست

بعضی وقتها ادم چیزایی می بینه که از انتقاداتش ناراحت و نادم میشه.امروز منچستر با کلی بازیکن و اعتبار در ورزشگاه خانگی با سه گل مغلوب فولام کم نام و نشان شد تا همه باور کنند همه جای دنیا تیمهای بزرگ هم شکست و ناکامی دارند.گرچه مطبوعات انگلیسی فردا امان فرگوسن رو به خاطر این شکست خواهند برید و طرفداران شیاطین سرخ هم از این شکست خانگی سر خورده می شوند ولی باید باور کرد بازیکنان بزرگ منچستر هم اسیر غرور و کم کاری می شن.بارسا و میلان و اینتر و ... همه ممکنه یک روز اسیر شکستهای بزرگ بشن ولی ایا اونها هم بعد از هر شکست بازیکنان جدید میارن؟