قوی سفید


قوی سفید من حذف شده ولی همیشه از کودکی تا الان با من بوده وهست.روزهایی روبه یاد دارم که قبل از بای تماشاگران شعار می دادند که به پیروزی با دو گل هم راضی نیستند.روزهایی رو به یاد دارم که هر حریفی که به هتل سفید کنار(محل اردوی تیمهای مهمان در انزلی)میامد کلی تماشاگران با بوق و تشویق ملوان در مسیر هتل اونا رو برای جهنم روز بازی اماده می کردن.زمانی یادم میومد که ملوان حریف تمرینی تیم ملی بود و بازیهای تدارکاتی ملوان بازیهایی به ارزش یک بازی سنگین بود.
حالا قوی من در یک پستو به نام لیگ یک محکوم به زندگی ست به این امید که روزی به اسمان برگردد.
حالا که بهترینها رفتن بازگشت مشکل تر شده.پژمان و ساجدی که ملوان با حضورشون نتونست کاری برای خودش بکنه حالا با پولی که از فروششون به دست اومده شاید بشه کارهایی کرد.
فکر کنم انتخاب خوبی کردن.
هنوز منتظرم تا انروزهای اقتدار رو ببینم.ولی امسال هم چند تیم رو بد جوری کنار زدیم .پروین خوب می دونه چی می گم نه مدیر فنی قرمزها؟

فوتبال عراق بعداز جنگ


امروز وقتی بازی عراق و ازبکستان(فوتسال)رو پخش می کرد و وقتی دیدم که از ازبکستان به عنوان رقیب جدی برای ایران یاد میشه به حماقت میرزایی(با وجودی که خیلی دوستش دارم)خنده ام گرفت.عراقیها اون موقع که صدام بالای سرشون بود و عدی هم متصدی فوتبالشون بود با بدترین شرایط سفر می کردن(جز رقابتهای مقدماتی جام جهانی).اونها مدتی هست که غذای کافی توی مملکتشون نیست و معلوم بود که تقریبا بدون تمرین به این رقابتها اومدن.دلم می خواست اون دقایق اخر یک گل می زدن.
مربی المانی عراقیها که چند روز قبل از جنگ عراق از بغداد فرار کرده بود برای ادامه کار به عراق برگشت و پس از دعوت بازیکنان مورد نظر فهمید که نیم بیشتری از بازیکنان تیم ملی عراق که جزو ارتش عراق بودند اصلا زنده نیستند و یا در عراق نیستن.
ورزشگاه ملی بغداد پارکینگ تانگهای امریکایی شده. امریکاییهایی که تا ۱۰ سال پیش هیچ چیز از فوتبال نمی دونستن.همون ورزشگاهی که ما ۲ـ۱ عراق رو در مقدماتی بردیم حالا پارکینگ تانکها شده.
نمی دونم از اون پنجاه هزار تماشاگر چند تا شون زنده اند.نمی دونم دروازه های فلزی استادیوم خشن بغداد الان چه وضعی دارن.
اینها رو نوشتم که فوتبالیستهای بغداد هم الان یک چشمشون خون و یک چشمشون شادی.چون عدی که به تنبیه بازیکنان ملی عراق معروف بود مرده و از طرفی فوتبال عراق حالا حالاها مرده. گرچه اونا در روزهای سخت جنگ هم لیگشون رو تعطیل تکردن.
عراقیها روزهایی که صدام بود از ترس تنبیه بعد از شکست استرس داشتن و حالا از بی زمینی و ....راستی کسی از عماد رضا که مدتی پرسپولیسیها رو باشایعه پیوستنش به این تیم سر کار گذاشت خبر داره؟

لیگ تازه

لیگ ۱۶ تیمی موند و بیشتر از همه ابادانیها و ملوانی ها غمگین شدن.فوتبال این بی رحمیها رو هم داره که ملوان ۹۰ دقیقه به دروازه استقلال اهواز حمله کنه به جایی نرسه.به هر حال همه مسئولین و صاحب نظرا می گفتن لیگ باید ۱۴ تیم دنبال شه.از طرفی همه به این اعتقاد داشتن که توانایی برگزاری لیگ با ۱۸ تیم هم هست ولی باید برای ادامه فوتبال انگیزشی امسال همان تصمیم قبلی لازم الاجراست.
حالا همه دوان دوان دنبال جذب یار هستن.تو این میون پرسپولیس ذلیل تر از همیشه تا تعدادی بازیکن مخالف پروین تمرین می کنه و بتزیکنتای موافق پروین هم کم کمک دارن به تمرینات نزدیک می شن.گرچه بعضیهاشون حتما از پرسپولیس می رن.تو این بین هم استقلالیها دارن رو هر بازیکنی که پرسپولیس می خواد پیشنهاد می دن و گیرش میارن.وای به حال غمخوار چون بد جوری داره از همه قافله ها عقب می مونه.