لیگ

لیگ هم ۳ روز دیگه شروع میشه و مثل همیشه شک قبل از لیگ وارد شد و کریمی از مربی گری ابومسلم استعفا داد(حالا رسما تایید نشده)کریمی استاد کاظمی بوده و اینقدر عصبی و حاشیه دوست بوده که سال قبل افت تیمهاش کانلا محسوس بود.(شهاب زنجان رو که یادتون هست؟).با اینکه هر لحظه به اغاز لیگ نزدیک میشیم قضیه پرسپولیس با اون همه ابهام رو به حل شدن نسبی میره.شنیدم قرار انصاریان با پیراهن ۷ پروین بازی کنه تا بتونه دل همه رو برای طرفداری و حتی بازگشت پروین نرم کنه.استقلالیها هم که عین گل نزده ها با پیروزی مقابل عربها سر و کله برای خودشون نگذاشتن و اصلا فکر نمی کنن با این خط دفاع چی می خوان بکنن(خیلی جوونن وخام).اصلا استقلال خرید خوب نداشت فقط به بهانه نداشتن پول و حاشیه هاشمی نسب و خطیبی رو فروخت.تازه این طباطبایی همیشه سر به زیر رو هم در بدر کرد تا بقیه حالیشون باشه که استقلال تاریخ مصرف رو خودش اعلام می کنه نه سن و تکنیک و تاکتیک و انضباط.پاس هم که با خریدهاش و حفظ استخون بندی فصل قبل عالی تر شده ولی هنوز دلم میگه این سپاهان بازم خوب کار می کنه. اهوازی ها هم که امسال کولاک کردن.نه به نداری پارسال استقلالشون نه به خرجهای گنده گنده امسال(اونا ما رو فرستادن دسته ۱ ).فولادیها هم که با پول بالاخره استقلالیها رو از شر گلزنی های پیاپی مومن زاده خلاص کردن.پگاه و شموشک هم که مهمون هستن ممکن یکیشون سال بعد رفتنی باشه پژمان نوری امسال تو پگاه .. دیدن داره.سایپا هم که همه قدیمی ها و با وفاها رو به بهانه جوونگرایی کنار گذاشت تا سال قبل رو تلافی کرده باشه.
لیگ امسال عالی میشه عالی.
*****************************
اما لیگ یک هم داریم اونجایی که ملوان پر شکسته من منتظر صعود.شنیدم از برد یک تیم باشگاهی در گیلان کادر فنی کلی حال کردن.پس ما هم به حال زود گذرشون حال می کنیم.

خاطرات کودکی و گل پژمان

بعد از چند روز بالاخره ان لاین شدم.
۹ سالم بود و هنوز از گرفتاریهای این زندگی و در به دری هایی که پدر و مادر برای ادم می کشیدند بی اطلاع بودم.جنگ هم بود و وضع مالی مملکت اونقدر خوب نبود که به فوتبال هم برسه و برای توپ گرد هیچ پولی خرج نمی شد.نمی دونم دینامو در سدن که اون زمان قهرمان المان شرقی بود چطوری اومد ایران.ولی یادمه که دو بازی تو ایران انجام داد .یکی با تیم ب ایران که یکسری ازبازیکنای جوون  بودن و کمتر تو تیم ملی بهشون بازی می رسید و تیم الف که تیم ملی اصلی ما بود و نفراتی مثل علیدوستی و سجادی و برادران بیانی و... تو اون بازی می کردن(نامجو مطلق و پیوس و سیروس هم به عنوان نفرات ذخیره این تیم رو همراهی می کردن)
بازی اول که با تیم ب ایران بود یک بازی کم حادثه از اب در اومد.
بازی دوم شصت هزار نفر رو به ورزشگاه ازادی کشوند.المانی ها ماتیاس سامر(مربی کنونی دورتمند)رو به عنوان یک جوان ۱۸ ساله با خود داشتن و بازی خیلی قشنگ جلو می رفت و المانی ها با یک گل جلو بودند.قایقران به عنوان بازیکن جانشین به بازی اومد و چند دقیقه بعد از حضورش با شوتی سی متری گل تساوی ایران رو زد.از اون لحظه قایقران رو همه می شناختن و سیروس کم کم بهترین هافبک و کاپیتان ایران شد.
گلی که پژمان نوری به بلا روس زد من رو یاد این خاطرات انداخت.پژمان خیلی بی ادعا در ملوان کار کرد و از اونجا به تیم ملی رسید و در بازی سوم ملیش گلی زد که واقعا از سطح ملی پوشای توی زمین بالاتر بود.پژمان حالا سر زبونها افتاده و فصل بعد باید با پیراهن پگاه جلون خیلیها بازی کنه.
همین پژمان در ملوان هم یک اهرم تکیه گاهی بود ولی ملوان اونقدر حاشیه داشت که حالا باید برای همیشه جای خالی پژمان رو ببینیم.ای کاش مدیران ملوان کمی منطقی تر بودن تا ما اسیر لیگ یک نمی شدیم.