خاطرات کودکی و گل پژمان

بعد از چند روز بالاخره ان لاین شدم.
۹ سالم بود و هنوز از گرفتاریهای این زندگی و در به دری هایی که پدر و مادر برای ادم می کشیدند بی اطلاع بودم.جنگ هم بود و وضع مالی مملکت اونقدر خوب نبود که به فوتبال هم برسه و برای توپ گرد هیچ پولی خرج نمی شد.نمی دونم دینامو در سدن که اون زمان قهرمان المان شرقی بود چطوری اومد ایران.ولی یادمه که دو بازی تو ایران انجام داد .یکی با تیم ب ایران که یکسری ازبازیکنای جوون  بودن و کمتر تو تیم ملی بهشون بازی می رسید و تیم الف که تیم ملی اصلی ما بود و نفراتی مثل علیدوستی و سجادی و برادران بیانی و... تو اون بازی می کردن(نامجو مطلق و پیوس و سیروس هم به عنوان نفرات ذخیره این تیم رو همراهی می کردن)
بازی اول که با تیم ب ایران بود یک بازی کم حادثه از اب در اومد.
بازی دوم شصت هزار نفر رو به ورزشگاه ازادی کشوند.المانی ها ماتیاس سامر(مربی کنونی دورتمند)رو به عنوان یک جوان ۱۸ ساله با خود داشتن و بازی خیلی قشنگ جلو می رفت و المانی ها با یک گل جلو بودند.قایقران به عنوان بازیکن جانشین به بازی اومد و چند دقیقه بعد از حضورش با شوتی سی متری گل تساوی ایران رو زد.از اون لحظه قایقران رو همه می شناختن و سیروس کم کم بهترین هافبک و کاپیتان ایران شد.
گلی که پژمان نوری به بلا روس زد من رو یاد این خاطرات انداخت.پژمان خیلی بی ادعا در ملوان کار کرد و از اونجا به تیم ملی رسید و در بازی سوم ملیش گلی زد که واقعا از سطح ملی پوشای توی زمین بالاتر بود.پژمان حالا سر زبونها افتاده و فصل بعد باید با پیراهن پگاه جلون خیلیها بازی کنه.
همین پژمان در ملوان هم یک اهرم تکیه گاهی بود ولی ملوان اونقدر حاشیه داشت که حالا باید برای همیشه جای خالی پژمان رو ببینیم.ای کاش مدیران ملوان کمی منطقی تر بودن تا ما اسیر لیگ یک نمی شدیم.

عراق و ال جی و پژمان


این جام ال جی هم تموم شد و با تمام پیش بینی ها درست از اب در نیومد چون ما از امتیاز میزبانی استفاده نکردیم و سوم شدیم.
تو این مسابقات در هر سه خط واقعا مشکل داشتیم.از دفاع گرفته تا حمله.
دایی و مجیدی اصلا هماهنگ نبودن و بعضا می خواستن تکروی کنن.خط دفاعی هم که اصلا خوب نبود.حتی در بازی با کامرون که بردیم.باز هم اونا توی عمق ما خطر ساز بودن.
از همه اینها بگذریم.کاظمی و سپاهان ملی پوشانشون رو برای اردوی ایتالیا و بازی با تیمهای دسته سوم با خود برده بود تا در سوپر جام اسیایی موفق عمل کنه.ولی وقتی می بینم ارمناک وفا دار کنار گذاشته میشه و بصیرت در سن و سالی مشابه گل محمدی خداحافظی می کنه این فکر به ذهنم می رسه که سپاهان هم داره دچار مرض همیشگی تیمهای باشگاهی ما میشه که زود همه افتخارات رو می خوان بدون راهکاری درست.
این عراقیها هم واقعا تیم عجیببی هستن.درست که اونا در المان اردو داشتن ولی قبل از اون در زمینهای خاکی و روستاهایی تمرین می کردن که اب خوردن هم توش نبود.گذشته تیم ملی فوتبال عراق پر است از حماسه.مقدماتی جام جهانی ۹۴ یادتونه که نه ما رو بردن و کویت رو هم شکست دادن و از عربستان هم (که اون زمان بهترین بود)یک امتیاز گرفتن و کلی دردسر براشون درست کردن.همه اون تعصبها به خاطر جنگشون با ما کویت و عربستان بود.
ولی این بار اونا راحت بودن از اون نظر که بعد از شکست تنبیهی در کار نبود .
**********************پژمان نوری هم ذو بازی ملی انجام داد .دیدید شاهرخی چه حمایتی ازش کرد؟با اینکه نتونسته بود مطابق خواسته هاش عمل کنه.این یعنی روانشناسی.

مبارزه با دایی

امروز اجر لو خبر ضمنی پیوستن دایی به پاس رو داد . گر چه دایی با پولهای رایج فوتبال ما(با اینکه کم نیست)راضی نمیشه ولی اگر این انتقال صورت بگیره واقعا لیگ تحت تا ثیر قرار می گیره.مدتهاست دایی جز تمرینات تیم ملی
 مقابل ملی پوشای فعلی و قدیمی تیم ملی بازی نکرده.
بعد از بازیهای ملتهای اروپا در لبنان و حتی در پایان ناکامی جام جهانی کره و ژاپن تعدادی از بازیکنهای ملی پوش دایی رو به دخالت در ترکیب و مسائل دیگه محکوم کردن که دایی هم در این واکنش کلی گلایه از این و اون کرد و قضیه با گذشت زمان مرتفع شد و دایی در اروپا و .. دنبال پولهاش رفت و بازیکنای ایرانی هم موندند تا مطبوعاتی رو که هر روز اونا رو به خاطر شکستها سر زنش می کرد .تحمل کنند.

حالا که رضایی قرار در ایران باشه(خیلی سخت و بعید)و هاشمی نسب از امروز با استقلال قرار تمرین کنه و از اونجایی که گل محمدی جزو خائنین پروین در پرسپولیس تمرین می کنه.میشه انتظار داشت بر خورد تک تک اینها با دایی جالب و بعضی وقتها پر از کری باشه.
دایی این ۲ سال اخیر واقعا محک جدی نخورده و در رقابتهای چندان نفس گیری حاضر نشده(گرچه همیشه با تمرین بوده).پس این برخورد با مدافعان جدید و قدیم ایران به نفع همه است حتی خود دایی و کسانی که منتظر مبارزه با مرد سابق مونیخ و هرتابرلین هستن.