مازیار قایقران

 

از بازی داماش و پرسپولیس چند روزی گذشته و بحث در مورد نحوه ی محرومیت دو تیم کماکان ادامه دارد، در ایم میان عده ای قلم به دست و در عین حال سو استفاده گر که فقط به دنبال موضوعی برای پر کردن روزنامه های زرد خود و بلاگها و سایتهای جهت دار خود هستند به حمله به مازیار پرداختند. 

داستان از ترک صفوف تیمها توسط مازیار شروع می شود و به خطای منجر به اخراج روی مهدوی ختم می شود. 

عده ای لقب مازیار قایقران را سبک نمودن سیروس می دانند و عده ای مازیار را نسخه ی جعلی و "تاناکورای" سیروس. بازی رفت با رکیک ترین الفاظ از سوی رشتی ها پایان یافت و  همه ی آقایانی که امروز سینه چاک اخلاق و جوانمردی شده اند گویی از خواب 3 4 ماه بیدار شده اند، از سیروس چه می دانند که خاطرات او را به ما یادآوری می کنند و اصل و فرع آن را تشخیص می دهد. یادم می آید سیروس بارها بواسطه ی رفتار برخی هم تیمی هایش با خود و افتخاری، مجبور به ایجاد تنش شده بود، سر کردن با محرمی و کرمانی مقدم و عربشاهی و ... آسان نبود. روزی که در فینال حذفی با استقلال که 6 ملی پوش داشت تقابل داشتیم سیروس در مقابل عابدزاده که در اوج دوره ی فنی و شخصیتی قرار داشت ، دست برکمر بدون دور خیز و خیره در چشم او پنالتیش را گل کرد تا جواب فحاشی توهین استقلالی ها را داده باشد.  

 

با تمام نوشته های فوق خیلی دلم می خواهد پروژه ی بازگشت انزلی چی های لیگ به ملوان کلید بخورد، همین پرسپولیسی که پژمان در همه ی پستها برایشان بازی کرد او را از دست دادند و امروز برای بازگرداندن او هر کسی را که بگویی واسطه کرده اند ولی نوری تصمیم خود را برای خداحافظی در ملوان گرفته و ... در مورد مازیار هم این فرایند امیدوارم پدید آید و با ملوان دروازه  ی رقبای چشم تنگ را باز کند، گرچه با انتقادهای فنی که به مازیار وارد است، موافقم که امیدوارم رفع شود و مازیار سر حال را تحویل بگیریم. 

 

بازی با سپاسی و گرفتن حداقل امتیاز از نان شب واجب تر است ولی ملوان فعلی ما جز سپاسی رقبای گردن کلفت تری دارد که از درون در حال خرد کردن او هستند.