حیف شد و...

حیف شد؛ ای کاش فلان جور می شد؛ ای کاش گل را دیرتر می زدیم و ... این عبارات جملاتی هستند که در چند بازی اخیر در مورد نتیجه ملوان مقابل رقبا گفته ایم. صبا در این چند ساله در بازی مقابل ملوان من همیشه نان تبحر دروازه بانهایش را خورده از طباطبایی گرفته تا حاج اسبویی و پارسال تولیا، نمی دانم چرا در ملوان روحیه مقاومت و حفظ نتیجه ضعیف و کم اثر شده است. حتی در بازی با پگاه هم که بازی را بردیم نزدیک بود در دقایق پایانی کار دست خودمان بدهیم. بازی با استقلال عباسفرد که مدتها توپ را در بازی رسمی بزده بود از غفلت مدافعین و کندی مسعود در عکس العمل ناکارمان کرد، در بازی با مقاومت دو گل جلو افتادیم و بازی را با مساوی عوض کردیم تا سر مربی از نتیجه با وجود برتری با دو گل اظهار رضایت کند، در بازی با صبا بعد از زدن یک گل ،نقدر به حریف اجازه حمله مقابل هوداران خود را دادیم تا آن پنالتی باد آورده، بازی را مساوی کند. واقعا" خسته شدم انگار نه انگار تساوی خانگی بازی برگشتی مقابل تماشاگران حریف وهم دارد.برد امروز می توانست ما را تا یازدهم بالا بکشد(کما اینکه راه آهن این کار را با برد مقابل فولاد کرد و بالاتر از پاس همدان قرار گرفت).تساوی امروز ابومسلم و سایپا بهترین کمک بود تا با برد خود را از قافله دور کنیم ولی ... بازی شنبه با ذوب آهنی که اکنون صدر نشین لیگ است خیلی قابل حدس زدن و انتظار معجزه داشتن نیست. تمام هافبکهای آنها شوتزنهای پشت جریمه قهاری هستند که از کوچکترین روزنه ناشی از نفوذ یل نبود هافبک دفاعی استفاده می کنند. در مورد آن بازی بعدا" می نویسم . الان ممکنه مطلبی بنویسم که هم خود و هم دوستان را ناراحت کنم. 

 

 راستی یک نتیجه تاریخی دیگر برای شهر رشت و پگاه یا داماش رقم خورد، حالا تیم جوان بوده باشد یا نوجوان. به هر حال فکر کنم تیم اصلی داماش هم خیلی تاب و توان مقاومت مقابل استقلال را نداشت.گرچه طرفداران پگاه برد پارسال را ملاک برد امسال هم می دانند و...