یادم تو را فراموش ،همسایه

امروز هیچکس نمی تونه منکر تحول دست نشان در پگاه باشه.درسته که اونها در لیگ با وجود حضور دست نشان تا آخرین روز هم استرس سقوط رو داشتن و بعضی وقتها در خانه مغلوب حریفان شدند ولی روند رو به رشد اونها تا فینال حذفی یک شگفتی محسوب میشه.

اما هر چیزی ظرفیت و آزمونی را دارد.درست بعد از قرعه کشی فینال جام حذفی (که بازی فینال را به تهران کشاند).مدیر عامل پگاه از دستهای پشت پرده برای قهرمانی استقلال و ناکام کردن پگاه خبر داد.حرفی که بیش از یک ادعا تمام فوتبال رشت را زیر سوال برد.گویی شاد فقط به تماشاگران پگاه دلگرم است و فوتبال تیمش را آنقدر احساسی می داند که با تصور بازی مقابل نود هزار تماشاگر پر هیاهوی آبی از همین الان قافیه را باخته است.

همه می دانند شاد در مصاحبه هایش همیشه افراط و تفریط کرده جایی از داوری های علیه ملوان به نفع این تیم حرف زده و دقیقا 3 هفته بعد آز آن ملوان را بواسطه شعارهای داربی شمال مستحق محرومیت دانسته است.

قبول دارم که افکار عمومی طرفداران فوتبال در سراسر ایران (و شاید طرفداران فوتبال ایران در خارج از کشور) به سمت قهرمانی استقلال است و پگاه کمترین طرفدار را در افکار عمومی این فینال دارد ولی اینگونه پیش قضاوتها از سوی مدیر عامل یک باشگاه یعنی قبول شکست قبل از بازی و پیدا کردن دلیل برای آن قبل از فوتبال.

دیدگاه طرفداران پگاه هم در سایت طرفداران ان جالب است،یکی از قهرمانی و تکرار 4 گل زده در تهران یاد می کند و دیگری در صد تماشگران میهمان رابرای بقیه تشریح می کند انگار بازی رسمی و مهم در این شهر برگزار نشده است.دیگری کامنت یک هوادار شیرازی را منتسب به ملوانی ها می کند و دیگری با تعجیل اشتباه در  مفهوم نظر دیگری او را به فحش می کشد و تهدید به ... .

یکی از طرفداران حضور هر گیلانی روی سکوی تماشاگران استقلال را بی غیرتی و ...می داند.آنها یادشان رفته ولی ما یادمان هست که در سالهایی طولانی که ملوان ما تنها نماینده گیلان در فوتبال کشور بود تماشاگران حمایت کننده استقلال و پرسپولیس مقابل ملوان همان طرفداران سپیدرود و استقلال رشت بودند(هر بازی 5 تا 6 هزار طرفدار از رشت برای حمایت اونها به تختی می اومد). به پرسپولیس آنقدر در رشت خوش می گذشت و آنقدر طرفدار دورشان را می گرفت که برای بازی با ملوان به انزلی نمی آمدند و در هتل کادوس رشت می ماندند(در حالیکه هتل سپید کنار و هتل بزرگ انزلی در آن زمان بارها میزبان استقلال و سایپا و بهمن و پاس و سپاهان و .... بود و به بهترین شکل ممکن میزبانی از تیم میهمان توسط ملوان در آن هتلها به عمل می آمد)،حالا چرا طرفداران رشت یادشان رفته که روزی نماینده ای از گیلان داشتند و حمایتی لازم بود.

همه می دانند در انزلی استقلال و پرسپولیس و پگاه و سپاهان و ... فرقی ندارند و همه ملوان را حمایت می کنند.شاید پگاه بتواند با استفاده از دفاع کند استقلال و مهاجمین سرعتی مثل چاوشی و ابراهیمی و ... استقلال را مغلوب کند و حتی جام را فتح کند ولی انتظار حمایت بعد از آن خاطرات کمی منصفانه نسیت و انتظار بی جایی محسوب می شود.

امروز خواندم که پگاه به هر بابت رسیدن به فینال هفت ملیون ریال پاداش داده است.فکر نمی کنم در ملوان پاداش برد در خانه حریف از دوملیون ریال بیشتر باشد (اگر اصلا" پاداشی در کار باشد).همیشه گفته ام ملوان ما وقتی راه نزول را پیش گرفت که پول وارد فوتبال شد(که البته در تمام دنیا باب شده است) ولی مسئولین ملوان به بازیکنان امید و جوانان دل بسته اند قبول دارم حاج صفی در سپاهان و امرایی و مسلمان در ذوب آهن و ... جوانانی هستند که اولین حضورها را در لیگ داشته اند ولی آیا جوانان ما با همان دلگرمی مالی و اطمینان از حق و خقوقشان پا به زمین می گذارند؟

دست نشان معمولا" تیمها را متحول می کند شهید قندی و مس و حالا پگاه ولی فکر کنتم انگیزه استقلال برای عقب نماندن از رقیب دیرینه اش انگیزه مضاعفی به بازیکنان و هواداران آنها بدهد.گرچه همیت انگیزه در پرسپولیس دنیزلی هم بود ولی با یک شکست سنگین به یک سرخردگی بزرگ تبدیل شد.شاید پگاه هم از این تفکرات زائد استقلال استفاده کند و قهرمان شود ولی ما و گیلانی های قدیمی طرفدار فوتبال را در غم و شادی آن(هر نتیجه ای که حاصل شود) قاطی نکنید و موفقیت را به خود و عدم توفیق را به ما ربط ندهید.